جدول جو
جدول جو

معنی کج پلاسی - جستجوی لغت در جدول جو

کج پلاسی
(کَ پَ)
عمل کج پلاس. بد معاملگی و مفسدی. (آنندراج). دغل بازی و مکاری. ریا و تزویر. (ناظم الاطباء) :
بس که با من کج پلاسی کرد چرخ پرپلاس
دوش بختم را پلاس دادخواهی شد لباس.
شانی تکلو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ پَ)
بدمعامله و مفسد. (آنندراج). کج باز. (ناظم الاطباء) :
با همه کج پلاس با ما هم.
سنائی.
هرگز گلیم بخت مرادر محیط دهر
از آب برنیاورد این چرخ کج پلاس.
علی خراسانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کج پسی
تصویر کج پسی
بدمعاملگی مفسده افساد: (بس که با من کج پسی کرد چرخ پر پس دوش بختم را پس داد خواهی شد لباس) (شانی تکلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج پلاس
تصویر کج پلاس
((~. پَ))
بدمعامله، مفسد
فرهنگ فارسی معین
بدجنس، بد سرشت
فرهنگ گویش مازندرانی
حالت کششی و انعطاف پیله ی ابریشم
فرهنگ گویش مازندرانی